ایرانوایر
پیشنهادهای منیرو روانیپور برای روزهای قرنطینه: «فیلمی که یک بعدی به زندگی نگاه نمیکند خوب است»
ایرانوایر
«منیرو روانیپور» نویسنده نام آشنای ایرانی و صاحب آثار درخشانی در زمینه داستان است. در روستای کوچکی به نام جفره در نزدیکی بوشهر به دنیا آمده و سالهاست برای شناساندن داستان، فرهنگ و آثار مهم ادبیات داستانی برای مخاطبانش تلاش میکند. از برگزاری کارگاههای آموزشی در طول سالیان فعالیتش در ایران و پس از مهاجرت گرفته تا برگزاری جلسات نقد و کتابخوانی.
منیرو روانیپور تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در بوشهرگذراند و بعد برای ادامه تحصیل در رشته روانشناسی به شیراز رفت. پس از پایان تحصیلاتش تصمیم گرفت به آمریکا برود و در رشته علوم تربیتی از دانشگاه ایندیانا فوق لیسانس گرفت. او داستاننویسی را بصورت رسمی در سال ۱۳۶۰ آغاز کرد و کتاب اولش که بسیار معروف شد «کنیزو» نام داشت. منیرو سبک و زبان متغیری در طی سالیان فعالیتش داشته اما او انسان دغدغهمندی است. او از نخستین حامیان «کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیضآمیز علیه زنان» بوده و به عناصر ویژه داستانی، فضای حاکم بر داستان و نقشهای شاخص و برجسته به زنان در داستانهایش باور دارد. وقتی از او میخواهم برای روزهای قرنطینه فهرستی از فیلم و سریال برای مخاطبان «ایرانوایر» پیشنهاد کند میگوید: «من زیاد اهل سینما و فیلم وسریال نیستم. کارم ادبیات داستانی است وبیشتر کتاب می خوانم اما بهترین فیلمی که دیدم سه گانه کیشلوفسکی است بخصوص آبی. این فیلم خیلی توی ذهنم مانده و چند بار آن را دیده ام علتش هم این است که به تخیل دامن میزند و یک بعدی به زندگی وماجراهای عجیب وغریبش نگاه نمی کند و تماشاچی را به عدم قطعیتی می رساند. عدم قطعیت قوانین و اخلاقیاتی که بشر سالیان سال است از ان حرف می زندبعدها با آشنایی با فرزند جهان پهلوان غلامرضا تختی ،بابک تختی و مدیر و موسس نشر قصه ازدواج کرد و در سال ۲۰۰۶ برای همیشه به آمریکا مهاجرت کرد. منیرو روانیپور میگوید به اصرار همسر و فرزندش دو سریال را هم تا به آخر دیده و تماشای آنها را هم به مخاطبان ایرانوایر توصیه میکند: « اولیش بازی تاج و تخت است. تلفیقی از تخیل و واقعیت و و بسیار زیبا ودقیق کار شده. درواقع جهان تاریخ واقعی با جهان تخیل وکابوس درهم تندیه شده و دنیایی گاتیک و جادویی به تماشاگر نشان داده میشود.» اشاره او به سهگانه درخشان کریستوف کیشلوفسکی ، کارگردان برجسته لهستانی است که با نام «سه رنگ» در میان علاقمندان سینما شناخته شده است.سه رنگ «آبی، سفید و سرخ»؛ رنگهای پرچم فرانسه که به ارزشهای نمادین طراحی پرچم اشاره دارد. آبی: آزادی، سفید: تساوی و قرمز: برادری. فیلمهای این سهگانه با موسیقی بسیار خوب آهنگساز سرشناس لهستانی، زبیگنف پرایزنر هرکدام به تنهایی قابل دیدن هستند اما دیدن هر سه آنها به کشف رمز و ارتباط میان شخصیتهای این مجموعه منجر میشود. او میگوید خوشساختی این سریال و کشش فوقالعادهاش نشان از دقت، وسواس و دانش سازندگان آن دارد. دراین سریال معلمی که می داند سرطان دارد تصمیم می گیرد هرجور که شده ارث ومیراثی برای خانواده بگذارد ودست به بدترین کارها می زند. منیرو میگوید: «نشان دادن ظرفیت انسانی برای کار خلاف هولناک است. وتوجیهی که هرآدم خلافکاری برای کارهای خلاف خود می کند یا دلایلی که می آورد باعث شده بود من همه فصلهای این سریال را تماشا کنم.»دومین سریال پیشنهادی منیرو روانیپور، « Breaking Bad » است. مجموعه تلویزیونی درام آمریکایی که سازنده و تهیهکنندهٔ آن وینس گیلیگان است. او به ایرانوایر میگوید: «این سریال ضرب اهنگ هولناکی داشت و یک نفس میخ شدم. نقاط تعلیق آن بی نظیر یود و این که یک خط داستانی بسیار عادی میتواند این جور تما شاگر را سر جامیخکوب کند.» این نویسنده از فعالیتهای کتابخوانی و نقد کتابی که به همراه دوستانش در روزهای قرنطینه و بصورت آنلاین برگزار میکنند بهعنوان یک فعالیت خیلی خوب در این روزها یادمیکند: « ما به تازهگی درگروه کتاب خوانی، کتاب های جرج واورول را بررسی کردیم و جلسه بعد هم قرار است به آثار بینظیر شاهرخ مسکوب بپردازیم.» خانم روانیپور میگوید چیزی که او را وا داشته که کتابهای جرج اورول را برای بررسی و خواندن در گروه کتابخوانیاش پیشنهاد کند « تهی کردن ذهن انسان از خاطره جوری که هیچ چیزی به یاد نیاورد وحتی علائق خود را گم کند وشکنجه او تا حد مرگ» بوده است. او علاوه بر این دو کتاب خوب هم برای مخاطبان ایرانوایر در ایام قرنطینه پیشنهاد میکند: « کتاب آخر خانم الیزابل آلنده به نام A Long Petal of the Sea و کتاب Quichotte سلمان رشدی که البته به فارسی ترجمه نشدهاند اما هردو به مسائل جهان امروز می پردازند ومعاصرند. » ایزابل آلنده چهره شناخته شدهای ادبیات جهان و معروفترین نویسنده شیلی است. او در کتاب تازهاش از دوران فاشیسم می گوید و کشتی که نرودا دستور داد تا مهاجران اسپانیایی را به شیلی بیاورد. سلمان رشدی نیز در کتاب جدیدش "کیشوت" آمریکایی را به تصویر کشیده است با "فرهنگ ترامپی"،عوامگرایی، نژادپرستی و دوران پسا حقیقت. "کیشوت" سلمان رشدی مانند "دون کیشوت" در اثر مشهور میگل سروانتس دچار توهم است.